نکته جالب درباره این انتقادها این است که فقط به یک گروه خاص از کشورها خلاصه نشده و همه از قدرتهای بزرگ که انحصار تصمیمات و اختیارات جهان را میخواهند تا کشورهایی که در مقابل انحصارطلبی قدرتهای بزرگ مقاومت میکنند، از ناکارآمدی این سازمان گلایه دارند. یکی از دلایل شدت گرفتن انتقادها از ناکارآمدی سازمان ملل در این مقطع، تحولات سوریه و ناتوانی کامل این سازمان برای حتی توقف خشونتها در این کشور است. کارکرد سازمان ملل درباره وقایع خونین دو سال گذشته سوریه فقط این بوده که دبیرکل هرچندوقت یکبار در سخنرانی یا بیانیهای از وخامت اوضاع ابراز نگرانی کند یا حداکثر اینکه سخنانی تند علیه دولت سوریه به زبان بیاورد. اما این تنها نمونه ناکارآمدی سازمان ملل در حل بحرانهای جهان نیست. در بزنگاههای تاریخی که به مداخله این سازمان بهعنوان نماینده و داوری جهانی نیاز بودهاست، سازمان ملل نتوانسته این نقش را بهخوبی ایفا کند؛ مواردی چون نسلکشی روآندا و فاجعه بوسنی در دهه1990 ازجمله این بزنگاهها بودهاند.
در تابستان سال 2009 بانکیمون دبیرکل سازمان ملل، در سفری به میانمار درخواست دیدار با خانم آنگسان سوچی رهبر مخالفان این کشور را کرد که در حبس به سر میبرد. او سه روز را در میانمار ماند و اصرار کرد که با این چهره مخالف دیدار کند اما دولت میانمار چنین اجازهای به او نداد. سهماه بعد جان مککین سناتور آمریکایی که در داخل این کشور بهخاطر اظهارنظرات افراطیاش چندان جدی گرفته نمیشود، در سفر به میانمار با خانم سوچی دیدار کرد. بان دست خالی از آن سفر بازگشت و به رسانهها گفت که امیدی به تغییر در میانمار نیست اما حتی این ارزیابی هم درست نبود زیرا درست از یک سال بعد، روند تغییرات و اصلاحات سیاسی بهصورت شگفتآوری آغاز شد و تا امروز ادامه دارد.
در همه نمونههایی که ذکر شد، یعنی بحران خونین سوریه، نسلکشی در روآندا و بوسنی و تحولات میانمار، نقش و نفوذ قدرتهای بزرگ از تأثیرگذاری سازمان ملل بسیار پررنگتر بود، بههمینخاطر وقتی بحرانی روی میدهد که نیاز به اقدام جهانی دارد، همه نگاهها به جای ساختمان سازمان ملل در نیویورک، به شهرهایی چون واشنگتن، مسکو و پکن دوخته میشود؛ چرا که همه میدانند تا این قدرتها نخواهند، نه از سازمان ملل کاری برمیآید و نه کسی به تصمیمات و درخواستهای این سازمان وقعی میگذارد. در بعضی موارد مانند حمله آمریکا به عراق یا افغانستان، برخلاف همان رویه صوری مرسوم سازمان ملل، اساسا مجوزی هم از این سازمان گرفته نشد. فلسطینیان سالهاست که از ظلم صهیونیستها در مواردی چون غصب زمین، تخریب خانهها، محاصره چندساله غزه یا تبعید چند میلیون بیخانمان، به سازمان ملل شکایت میبرند.
اکثر کشورهای عضو این سازمان هم وجود این ظلم را تأیید میکنند اما بهخاطر مخالفت آمریکا حتی قطعنامهای هم در محکومیت این ظلم صادر نمیشود، چه رسد به اینکه تحریم یا فشاری در کار باشد. کارآمدی سازمانی که قرار بود نقش داور بیطرف را در جهان ایفا کند، امروز بیش از هر زمان دیگری زیر سؤال رفتهاست. شاید روزی برسد که به گفته جان بولتون، نومحافظهکار تندروی آمریکایی، با کمشدن چندین طبقه از ساختمان 39طبقه سازمانملل در نیویورک، هیچ اتفاقی در جهان روی ندهد.